معنی اخم ، سگرمه
حل جدول
چین پیشانی
اخم، سگرمه
چین پیشانی
سگرمه
اخم
چین پیشانی
اخم
سگرمه
چین پیشانی، ترشرویی، درهم کشیدگی صورت از اوقات تلخی
درهم کشیدگی صورت از اوقات تلخی.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) پیشانی جبهه، خطوط پیشانی: سگرمه اش تو هم است.
فرهنگ عمید
مترادف و متضاد زبان فارسی
پیشانی، جبهه، خطوط پیشانی
گویش مازندرانی
چین پیشانی
فرهنگ معین
خطوط پیشانی، اَخم. [خوانش: (س گِ مِ) (اِ.) (عا.)]
لغت نامه دهخدا
اخم. [اَ] (اِ) چین و شکنج که بر رو و پیشانی افتد. (بهار عجم). چین پیشانی و ابرو. (غیاث اللغات):
میکند نازک دلان را صحبت بدخو ملول
فرد را چین بر جبین از اخم روی مسطرست.
ملاطغرا.
- اخم کردن، قطب. تقطیب. آژنگ افکندن میان دو ابروی و ترش کردن روی. خشم گرفتن. عُبوس.
فارسی به عربی
اوطا، تجهم
معادل ابجد
966